۱۴۰۱ دی ۲۴, شنبه

دانشگاه زنده است/ شهریار شمس


 این یادداشت را با نقل‌ قولی از سوفی شول، دانشجویی که جلوی هیتلر ایستاد و اعدام شد، شروع می‌کنیم: «نمی‌توانم بفهمم چطور برخی از مردم دائماً جان دیگران را به خطر می‌اندازند. من هرگز نمی‌فهمم و فکر می‌کنم وحشتناک است. به من نگو که به ‌خاطر سرزمین پدری‌ست.»

در سراسر تاریخ همواره دانشجویان دنبال دلیل و فهم بهتر مسائل بوده‌اند؛ یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌هایی که موجب استبدادستیزی و عدم اطاعتِ بدون منطق از مستبد می‌شود، همین «به دنبال دلیل‌بودن» است. با این بهانه‌ مستبدان در طول تاریخ همواره در تلاش برای سرکوب دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی بوده‌اند و بر فاصله‌انداختن و ایجاد اختلاف میانِ دانشجویان و جامعه تأکید داشته‌اند؛ طوری که وقتی در دولتی مستبد به دانشگاه می‌روید، همواره با کلیدواژه‌ی «دانشگاه فقط محلی برای تحصیل است» مواجه می‌شوید و با استفاده از این کلیدواژه بازوهای سرکوب استبداد از هرگونه فعالیتِ اجتماعی که در جهت استبدادستیزی یا خلاف جهت فکری مستبد باشد، جلوگیری می‌کنند و زیر سایه‌ی این سرکوب دائم با ابزار پروپاگاندای خود به جامعه القا می‌کنند که «دانشگاه و جنبش‌های دانشجویی مُرده است»؛ اما مگر می‌شود دانشگاه یا جنبش دانشجویی را کُشت؟ مگر می‌شود با ابزار سرکوب جلوی سرکوب‌ستیزی و آزادی‌خواهی را گرفت؟ شاید با هر سرکوب بتوانند تعدادی از دانشجویان را مقطعی ساکت کنند؛ اصلاً خاصیت سرکوب همین است، اما این سکوت موقتی مُردن این جنبش نیست؛ برعکس تعداد بیش‌تری از دانشجویان دنبال مسبب این سرکوب می‌گردند و زمانی که می‌فهمند سرکوب‌ها بر خلافِ ادعاهای مستبد به‌ خاطر نفع سرزمین پدری یا مردمشان نیست و تنها برای استبداد دولت و سیستم مستبد است، مصمم‌تر به این جنبش می‌پیوندند و آن را گسترده‌تر و زنده‌تر از قبل می‌کنند.

این فرآیند در تاریخ تک‌تکِ مستبدها، از مهربان‌ترین دیکتاتورها(!) تا خون‌خوار‌ترین دولت‌های توتالیتر، اجتناب‌ناپذیر بوده و همواره دانشگاه و قشر دانشجو یکی از تأثیرگذارترین عوامل نابودی این دولت‌ها بوده‌؛ در واقع دولت‌های مستبد همواره قصدِ حذف فردیت و هویت مردمند و در نتیجه‌ی آن تمایل دارند به تصمیم‌گیری برای تک‌تک ارکان‌ زندگی آنان و جایگاه دانشجو که همواره دنبال یافتن چرایی و خواهان آزادی‌های مختلف است، در این‌جا اهمیت پیدا می‌کند. دانشجو با مبارزه برای آزادی خویش و نافرمانی در مقابل دستوراتی که با منطق او سازگار نیست، به جامعه اثبات می‌کند که برای آزادی باید مبارزه کرد و در برابر استبداد می‌توان ایستاد. به همین جهت است که دولت‌های توتالیتر یا مستبدی مانند دولت کنونی ایران ابتدا برای دانشجویان مبارز هزینه‌های سنگینی می‌تراشند و سپس سعی در ایجاد فاصله میان دانشگاه و خیابان یا بهتر بگوییم، دانشجو و جامعه  دارند و همواره به جامعه دروغ‌هایی از قبیل «دانشگاه مُرده است» یا «دانشجو هیچ ربطی به مردم ندارد» می‌گویند؛ اما نه‌تنها دانشگاه نمُرده و نمی‌میرد، بلکه دانشجوی واقعی جزوی از جامعه و همواره همراه بخش استبدادستیز آن است. دانشجو در ۸۵ هم‌گام با مردم به مطالبه‌گری پرداخت، در ۹۶ در کنار مردم اعتراض کرد و در ۹۸ همراه با مردم سرکوب شد و در ۱۴۰۱ شانه‌به‌شانه‌ی مردم دوباره برخواست و به ‌استمرارِ آزادی‌خواهی و حق‌طلبی کمک کرد. شاید بتوانند دانشجویان را با ابزارهایی مانند ممنوعیت تحصیلی یا حبس سرکوب کنند و برای مدت کوتاهی ساکتشان کنند، اما نمی‌توانند دانشگاه را بُکشند و ما نیز مانند گروه دانشجویی «رز سفید» که در برابر دولت توتالیتر آلمان نازی، ایستادگی می‌کرد، به شما می‌گوییم «ما را نمی‌توانید ساکت کنید.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تداوم بلاتکلیفی عادل گرگیج شهروند بلوچ‌ در بند ۹ زندان مرکزی زاهدان

  عادل گرگیج شهروند بلوچ و از بازداشتیان اعتراضات زاهدان که در ۱۷ مهرماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای اطلاعات بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفته بود، همچن...